خشونت بین قاچاقچیان چوب صندل قرمز و پلیسی که متهم به سرنگونی سازمان آنها در جنگل های" سِشاچالام" در جنوب هند است ، رخ می دهد...
داستان این فیلم در دههی 1980 در هند اتفاق میافتد. چیتی بابو یک مرد فقیر و بی‌گناه است که از ناشنوایی جزئی رنج میبرد. وی از طریق رساندن آب به زمین‌های کشاورزی امرار معاش میکند. داستان فیلم از آنجایی آغاز میشود که برادرش تصمیم میگیرد تا علیه حاکم این روستا که سی سال است آنجا را اداره میکند، قیام کند. از طرفی دیگر ، چیتی بابو تنها نگران سلامتی برادرش است و کارهای زیادی برای حفاظت از وی انجام میدهد و…
یک ستاره راک باید بر بازدارندگی خود در مورد انتقام نگرفتن از قاتلین پدر و مادرش غلبه کند و به سراغشان برود...
