فیلم داستان آدمکش سابق نازیها می باشد که تبدیل به هدف قتلان و بازجویان پلیس می شود...
زن و شوهری پس از اینکه از تصمیم دوستان صمیمی خود برای جدایی بعد از بیست سال مطلع می شوند، تصمیم می گیرند زندگی خود را ارزیابی دوباره کنند...
داستان فیلم درباره ی “روبین هریکن کارتر”است. او یک ورزشکار افریقایی-امریکایی است که در برابر مشکلاتش برای تبدیل شدن به یک بوکسر در رده ی سبک وزن ها به مبارزه برخاست. اما رویا هایش با متهم شدن وی به قتل های سه گانه و محکومیت به زندگی سه گانه ی طبیعی خاموش شدند. با وجود تبدیل شدنش به عنوان یک ستاره و لجاجت و تلاشش برای اثبات بی گناهی اش از طریق نوشتن شرح زندگانی اش, سال ها تلاش بی ثمر او را دلسرد رها کردند. ولی وقتی که مربیانش با خواندن کتاب زندگی اش متقاعد شدن که حرفش را قبول کنند که میتوانستد با اعلام بی گناهی وی تبرئه اش کنند, اوضاع عوض شد و …
سرپرستی پسر جوانی که به تازگی یتیم شده است، به مادربزرگ اش داده می شود، ولی این مادربزرگ متعجب می شود وقتی متوجه می شود که قادر است دوست خیالی نوه اش را ببیند، که یک جادوگر فرانسوی به نام بوگوس است ...
"فیت" اعتقاد دارد دو نیمه گمشده می توانند به هم برسند. او بر روی یک تخته، نام نیمه گمشده خود را پیدا می کند، "D-A-M-O-N B-R-A-D-L-E-Y". بعدها در یک کارناوال، یک پیشگو نیز نام "دیمون بردلی" را از گوی شیشه‌ای اش به او می گوید و "فیت" بطور کامل به این مسئله اعتقاد پیدا میکند...
یک مهاجم شرکتی سهام یک شرکت کم ارزش را خریداری می کند و عاشق وکیل/دختر ناتنی پسر بنیانگذار می شود...
«لورتا کاستوريني» (شر)، بيوه اي سي و هشت ساله است که با خانواده ي ايتاليايي- امريکايي خود در بروکلين زندگي مي کند. او با «جاني کامارري» (آيلو) نامزد کرده و در حين تدارک مقدمات ازدواج، خبر مي رسد که مادر «جاني» در سيسيل در بستر مرگ است و او به آن جا مي رود. «جاني» برادر کوچک تري به نام «راني» (کيج) دارد که از پنج سال پيش با او صحبت نکرده است و «لورتا» سعي مي کند آن دو را آشتي دهد...
هنگامی که یک راهبه تازه کار ساده لوح با یک نوزاد مرده در صومعه خود کشف می شود، یک روانپزشک منصوب از دادگاه پرونده او را بررسی می کند...
یک سرباز سیاه پوست هنگام بازگشت به پایگاهش در جنوب کشته می شود. سفید پوستان منطقه مظنونین اصلی هستند. یک وکیل نظامی سیاه پوست و سرسخت برای پیدا کردن واقعیت احضار می شود و...
وکيل جوان، «آرتور کرکلند» (پاچينو)، در کارش دچار دردسرهاي بسياري مي شود؛ به خصوص وقتي که تصميم مي گيرد دفاع از «قاضي فلمينگ» (فورسايت) را - به اتهام هتک حرمت - به عهده گيرد...
