فیلم ناامیدی در جبهه شرقی داستان زندگی سربازان مجارستانی در جبهه شرقی جنگ جهانی دوم را از نگاه یک کاپیتان روایت میکند.این سربازان وظیفه دارند تا پارتیزان های شوروی را پیدا و دستگیر کنند تا خطوط مقدم جبهه را امن نگه دارند.
پاییز، 1830. یک نظامی وست پوینت، ادگار آلن پو و چهار دانشجوی افسری دیگر در یک تمرین آموزشی در شمال ایالت نیویورک، با مردی برخورد می کنند که بر روی یک قفسه چوبی عجیب و غریب بیرون آورده شده است...
داستان فردی به نام "آرتورس" که پس از از دست دادن مادر و خانه اش، با پیوستن به ارتش تسلی خاطر می یابد. با این حال، جنگ چیزی نبود که او تصور می کرد.
استاس فضانوردی است که در فضا گم می شود. وقتی که بعضی به زمین باز می گردد، زمین از وجود انسان ها خالی شده است...
یک شب کابوس وار برای همسایه‌ها دیوید و رابرت اتفاق می‌افتد که به‌طور تصادفی با زنی که دوچرخه سواری می‌کرد تصادف می کنند و از صحنه فرار می‌کنند. در حالی که دیوید گرفتار احساس گناه میشود، رابرت هیچ پشیمانی نشان نمی‌دهد و....
فیلم در دوران آغاز بزرگترین طرح شکار جادوگران در تاریخ اسکاندیناوی جریان دارد و داستان در مورد آنا دختری 16 ساله است که در روستایی زندگی میکند که در آنجا زنان به جادوگری متهم اند...
مردی که در جنگ جهانی متهم به همدستی با دشمن شده تبعید میشود. حالا او باید برای نگه داری از شرافت خود مبارزه کند...
پسر بچه اي در يکي از مناطق روستايي فرانسه با مادر بزرگش، «مادام سوزا» زندگي مي کند. «مادام سوزا» براي او دوچرخه اي مي خرد و تشويقش مي کند در مسابقات دوچرخه سواري دور فرانسه شرکت کند و برنده شود. اما گروهي گنگستر مافيايي پسر جوان را مي ربايند و به شهر بزرگ بل ويل مي برند تا از او به خاطر مهارت هايش در دوچرخه سواري، در يک قماربازي پيچيده استفاده شود.
دو پسر بچه به نام‌های “چاک” و “فلای” به کنار دریا می‌روند و خواهر کوچک چاک “استلا” را نیز با خود به آنجا می‌برند. آنها به شکلی تصادفی سر از آزمایشگاه یک دانشمند حواس‌پرت درمی‌آورند. استلا از معجونی که دانشمند ساخته می‌نوشد و تبدیل به یک ستارۀ دریایی میشود. فلای و چاک نیز برای اینکه به دنبال او بروند از معجون می‌نوشند. دانشمند به آنها می‌گوید که اگر ظرف 48 ساعت از معجون پادزهر ننوشند برای همیشه ماهی باقی می‌مانند…
