سَوی، زنی شجاع، برای نجات همسرش از زندان فوق امنیتی انگلستان، با وجود 400 زندانی، 75 نگهبان مسلح و 60 دوربین نظارتی، نقشه فرار جسورانهای طراحی میکند.
این داستان، حکایت مردی است که با روحی شکستناپذیر، در برابر سختیها و موانع متعدد ایستادگی کرد. عزم راسخ و تسلیمناپذیری او، منجر به کسب اولین مدال طلای انفرادی هند در تاریخ المپیک، در هر رشته ورزشی، شد.
نهها، زنی که حافظهاش را از دست داده، به جزیرهای آرام در اسکاتلند میرود تا زندگی جدیدی را آغاز کند. اما او نمیداند که همسرش یک راز تاریک دارد که میتواند همه چیز را خراب کند.
یک پسر جوان به نام ساتیاپرم در شهر احمدآباد زندگی میکند. او به دختری به نام کاتا علاقهمند میشود که با تاپان رابطه دارد. بعد از جدایی کاتا و تاپان، ساتیاپرم سعی میکند کاتا را به خودش علاقهمند کند...
آگنی، یک یوتیوبر و طرفدار محیطزیست، در جستجوی یک ابرقهرمان به نام میتران است تا او را فیلمبرداری کرده و به عنوان محتوا برای کانال خود استفاده کند. این سفر پر از پیچ و خم است، زیرا او تنها کسی نیست که به دنبال میتران میگردد.
یک مرد با از دست دادن شغلش، در آستانه نابودی مالی قرار میگیرد. او از روی ناامیدی به تجارت غیرقانونی اسلحه روی میآورد و با عمیقتر شدن در این مسیر، به یکی از بدنامترین قاچاقچیان اسلحه در جنوب هند تبدیل میشود.