ماری سنت کلیر پس از نیامدن نامزد هنرمندش جین به ایستگاه راه آهن تصور می کند او رهایش کرده است.او تنها به پاریس می رود.پس از یک سال که او تبدیل به معشوقه پیر رول ثروتمند شده با جین برخورد می کند و...
«چارلى» ( چاپلین )، شیشه بر دوره گرد، با پسربچه اى ( کوگان ) که مادرش او را رها کرده زندگى میکند. پسر بچه، شیشه ى پنجره هاى خانه ها و مغازه هاى مردم را با پرتاب سنگ میشکند و براى ناپدرى خود کار جور میکند.