داستان در دهه ۸۰ میلادی جریان دارد . میکائیل خانواده اجدادی خود را در کوچی سرپرستی میکند و رئیس خاندان محسوب میشود. اما چند تن از اعضای جوان خانواده او را قبول ندارند و با دشمنان همکاری میکنند تا او را نابود کنند...
ویجو، یک سخنران ناامید است که استخدام می شود تا چهره یک کلاهبردار مذهبی باشد که برای آن تحت آموزش های سخت قرار می گیرد. با افزایش محبوبیت او در اعماق تاریکی و توهم فرو می رود...