هنگامی که بانی بدلکار، هانی را برای یک کنسرت جانبی استخدام می کند، به دنیای پرمخاطره اکشن، جاسوسی و خیانت پرتاب می شوند. سالها بعد، با فرارسیدن گذشته خطرناک آنها، هانی و بانی جدا شده باید دوباره متحد شوند و برای محافظت از دختر جوانشان نادیا بجنگند.
فیلم دمیر را دنبال می کند که سعی می کند جان خود را بگیرد در حالی که خانواده اش می خواهند او را نجات دهند. همه چیز در یک بازه زمانی 24 ساعته اتفاق می افتد...
آیدا مترجم سازمان ملل در شهر کوچک سربرنیتسا است. هنگامی که ارتش صربستان کنترل این شهر را به دست گرفت ، خانواده وی در میان هزاران شهروندی است که به دنبال پناهگاه در اردوگاه سازمان ملل هستند...