فیلم داستان جوانی آشفته به نام چان لوک-کوان را دنبال میکند که به طور اتفاقی وارد شهر محصور میشود. او در میان آشفتگی این شهر، نظم حاکم بر آن را کشف میکند و در طول مسیر درسهای مهمی در مورد زندگی میآموزد.
برای برادر بزرگتر دای، هیچ چیز رضایت بخش تر از غذا خوردن با دو خواهر و برادر ناتنی کوچکترش نیست، اما وقتی شعله قدیمی دای به عنوان دوست برادرش ظاهر می شود، کابوس او آشکار می شود...
در سال 2010، جیمی و چری در کوچه پس کوچه های هنگ کنگ عاشق یکدیگر می شوند. دو سال بعد، هردوی آنها عشق جدیدی پیدا میکنند اما با اینحال مصمم هستند در کنار یکدیگر بمانند...