انقلاب 1989 رومانی، شهر سیبیو را به صحنه درگیری خونینی بین پلیس و مردم معترض تبدیل میکند. کاپیتان ویورل، در تلاش برای فرار از دست ارتش، به همراه دیگر زندانیان به استخری خالی انداخته میشود.
ویکتور گودئانو، دست راست چائوشسکو، رازی دارد. او همچنین یک مامور KGB است و قبل از اینکه کشف شود باید فرار کند، بنابراین از یک فرصت دیپلماتیک ارزشمند استفاده خواهد کرد.
یک افسر راهنمایی و رانندگی که دوست دارد نقش کارآگاه را بازی کند، شروع به تحقیق در مورد یک پرونده می کند و خطراتی فراتر از آنچه که فکر می کرد یک سرقت ساده از کتابفروشی بود، کشف می کند...