"ژان" یک نظامی سرگردان، برای ترک کشور شبانه به یک بندر کوچک می رود. او با "نلی"، دختری هفده ساله و یک سگ برخورد می کند. او عاشق "نلی" شده و به او می آموزد چگونه روی پای خود بایستد...
داستان در مورد 5 کارگر بیکار و بی پول است که برندهی 100 هزار فرانک در قرعه کشی بانک میشوند. آنها به جای تقسیم پول، تصمیم میگیرند یک کافه راه اندازی کنند، اما مشکلات آرام آرام به سراغ آنها می آید...