سلین در 22 سالگی چندین شوک دریافت می کند: پدرش می میرد و او متوجه می شود که او به فرزندخواندگی گرفته شده است. او ارث خود را رد می کند، بنابراین نامزدش او را ترک می کند...
ماه جولای است و "دلفین" جایی برای گذراندن تابستان ندارد. او که احساس بی حوصلگی و پوچی می کند به طور اتفاقی با شخصی آشنا می شود که به نظر می رسد کاملا برای او ساخته شده است...