داستان پادشاه گئونچوگو، پادشاه جنگجوی باکجه. تحت سلطنت او، پادشاهی روزهای شکوه خود را تجربه کرد، با فتوحات نظامی که باعث شد او بیشتر شبه جزیره کره را کنترل کند و متعاقباً قدرت سیاسی باکجه را تقویت کرد که بزرگترین اوج قدرت باکجه بود.
دو نفر مرد جوان برای کسب درامد ،یک نمایش نامه طنز با موضوع نحوه اشنایی شاه با صیغه هاش و حقه هایی که زنها برای صیغه شاه شدن میزدند است، در شهر اجرامیکنند و یک جمعیت زیادی هم دورشان جمع میشوند وزیر شاه ،این نمایش را می بیند و...
در خلال جنگ ویتنام، یک پایگاه نظامی متعلق به کُره جنوبی اطلاعاتی را از طریق رادیو دریافت میکند که از سوی یک گروه گمشده که همه فکر میکنند مُرده اند، فرستاده میشود و...