همه ی اون چیزی که Allyson و دوستانش میخوان آرامش و صلحه و یه قراره دمِ عصر و خوردنِ شام در بیرونه و تنها خواسته شون از شوهرها مواظبت از بچه هاست ، ولی چی میشه که یهو همه چی بهم میریزه؟
پس از بالا رفتن پرده نمایش "هانا" برای سخنرانی خود در کالج با تردید قدم در صحنه می گذارد.اما قبل از اینکه اولین خط خود را تمام کند در مقابل حاضرین بیهوش می شود.بعد از آزمایشات پزشکی همه نشانه ها یک واقعیت را نشان می دهند.تولد سخت "هانا"...