مردی یک عمارت را به ارث می برد که سالها پیش آنجا یک آسایشگاه روانی دایر بوده است. او از عمارت دیدن کرده و شروع به تحقیق کردن در مورد اتفاقاتی که قبلاً در آنجا رخ داده و موجب ترس و وحشت مردم منطقه شده بود، میکند...
یک حسابدار ناگهان دچار فراموشی می شود. به نظر می رسد این مربوط به خودکشی رئیس او باشد. اکنون برخی از اراذل و اوباش خشن برای بدست آوردن وی بیرون هستند...
« جو ويلر » ( تريسى ) هنگام بازگشت به زادگاهش به اشتباه به اتهام آدمربايى دستگير و در زندان شهرى كوچك زندانى مىشود. شواهد و شايعات عليه او ، مردم را ترغيب مىكند تا به زندان حمله كنند و آن را آتش بزنند.