"ادی ویلیس" نویسنده سابق مقاله های ورزشی که روزگار خوبی را نمی گذراند، توسط "نیک بنکو" استخدام می شود تا کشف اخیر او، پدیده ای اهل آرژانتین را به همه معرفی کند و...
مردی در یک ایستگاه راه آهن منتظر دوست دخترش است، و در همین حین داستانی طولانی در مورد گذشته اش را تعریف می کند...
« جان رابى » ( گرانت ) دزد حرفهاى سابقهدار امريكايى پس از خدمت قهرمانانه در نهضت مقاومت فرانسه ، دوران بازنشستگىاش را در « كوت دازور » مىگذراند و به « گربه » مشهور شهرت دارد ...
سارق جوانى، « بن هارپر » ( گريوز ) به جرم قتل اعدام مىشود اما به واعظ روان پريش، « هرى پوئل » ( ميچم ) بروز نمىدهد كه پول سرقتى خود را كجا مخفى كرده است. « هرى » نيز پس از آزادى سراغ خانواده ى « هارپر » مىرود و مىكوشد تا از جاى پولها باخبر شود. پسر كوچك خانواده، « جان » ( چاپين ) مىداند كه پدرش پولها را در عروسك خواهرش ( بروس ) مخفى كرده...
سه مرد تصمیم میگیرند که بانک شهری را بزنند. آنها شنبه را برای این کار انتخاب می کنند اما این دزدی به خشونت کشیده می شود…
داستان فیلم در مورد گروهى ۴ نفره از سارقین است در عملياتى پيچيده و دقيق ، به يك جواهر فروشى در پاريس دستبرد مى زنند...
یک گروهبان پلیس دستور پیدا می کند تا تحقیق در مورد جنایات یک مافیا را به دلیل نداشتن مدارک کافی متوقف سازد. پس از مدتی او به دنبال دوست دختر رئیس می رود تا مدارک کافی را بدست آورد و...
مدير مدرسه اى به نام « كريستينا » ( كلوزو ) كه مورد آزار و تحقير شوهرش، « ميشل » (موريس) است، با ترغيب يكى از معلم هاى مدرسه به نام « نيكول » ( سينيوره ) كه محبوبه ى « ميشل » بوده و حالا ادعا میكند او طردش كرده تصميم به قتل « ميشل » میگيرد.
غریبه ای یک دست وارد شهری عجیب می شود. مردم شهر که دارای گذشته ای وحشتناک هستند می خواهند آن را به عنوان یک راز حفظ کنند و برای این کار از هر وسیله ای استفاده می کنند...
یک عکاس خبری (جیمز استوارت) که با پای شکسته مجبور است روی یک صندلی چرخدار باقی بماند از روی بیکاری به تماشای حرکات همسایه‌های آن طرف حیاط آپرتمانی که در گیتیچویلج دارد مشغول می‌شود که ...
