سه تبهکار اهل اروپای شرقی وارد خانه ای در مادرید شده، خانواده را به گروگان گرفته و پدر خانواده را مجبور می کنند پولهای کارت اعتباری خود را به آنها بدهد...
زن خبرنگاری در یک سردخانه بهوش می آید و متوجه می شود نامیرا است. او به خود قول می دهد انتقام خود را از کسانی که او را در آنجا قرار داده اند بگیرد و آنها را یک به یک نابود کند...
مردی به شدت مضطرب اما خوشنظر که رابطهٔ بدی با مادر خود دارد و هرگز پدرش را نشناختهاست مادرش میمیرد، او به خانه سفر میکند و در راه خود تهدیداتی ماوراءطبیعی را تجربه میکند...
دختر نوجوانی به همراه خانواده اش به خانه ای دورافتاده نقل مکان می کند اما متوجه می شود که خانه جدید آنها گذشته ای وحشتناک داشته و خانواده اش را تهدید به نابودی می کند…….
هیچوقت نامزدت را به مراسم سالانه جشن مردان نبر، بخصوص نامزدی که به شکار علاقه داشته باشد؛ داستان فیلم در مورد تجربه خشونت آمیزی است که سه مرد متاهل به دست می آورند.
کی از شهرهای کوچک آلاسکا که در آن به مدت ۳۰ روز از نور خورشید خبری نیست، مورد حمله عدهای از خون آشامها قرار می گیرد که بطرز وحشتناکی تشنه خون هستند….
"جیمز" و "ادل" در سوگواری مرگ غم انگیز دخترشان "سارا" با دختری با نام "ابریل" که ادعا می کند شصت سال قبل مرده روبرو می شوند و شباهت عجیبی به "سارا" در آن می بینند...