داستان فیلم در مورد یک راننده است که پس از سقوط معدن الماس در منطقهی دورافتادهای از کانادا، با عبور از اقیانوسی منجمد مأموریتی برای نجات بازماندگان آغاز میکند...
یک سارق (جان تراولتا) با پدر (کریستوفر پلامر) و پسرش تلاش می کنند یک نقاشی گرانقیمت را جعل کرده و نسخه اصلی را سرقت کنند. آنها با همراه هم نقشه بزرگترین سرقت زندگیشان را طراحی می کنند...
فیلم بر اساس زندگی یکی از تبهکاران ایرلندی تبار نیویورکی به نام دنیل گرین ساخته شده. در این فیلم ما زندگی گرین رو از دوران بچگی تا مرگش از زبان جو (ول کیلمر) میبینیم...
مردی کت و شلوار پوش، با چهره ای غمگین در روز جمعه محل کار خود را ترک می کند. او در مقابل یک پیشگو برای فال تاروت توقف می کند. پیشگو به او می گوید تو متعلق به اینجا نیستی، جمله ای که در نهایت او را وارد دنیای زیرزمینی نیویورک می کند...
سه کارمند بانک به طور همزمان قصد سرقت از بانک را دارند، بدون اینکه از بقیه اطلاعی داشته باشند. از سوی دیگر، در بخشی دیگر از شهر، فروشنده ای به دنبال انتقام از یک میلیونر محلی است...