جک پس از اینکه پدرش در یک سانحه رانندگی کُشته می شود، برای مراقبت از مادرش (که در سانحه مصدوم شده بود) به خانه بازمیگردد. اما رفتن او به آنجا باعث می شود تا اسرار و دروغ های تاریکی در مورد خانواده، پدر و مادر، دوستان و هویتش فاش شود...
مرد کلاهبرداری به نام "ماریوس جوسیپوویک" به خاطر نپرداختن بدهی‌اش به تبهکاری خطرناک در حال فرار است. او برای بدست آوردن سرپناهی امن خود را به عنوان "پیت"، زندانی همبندش جا میزند و به خانواده‌ی مادری از هم پاشیده‌ی پیت میپیوندد. خانواده‌ای پر هیجان و نامتعارف که ممکن است پای او را به خطراتی باز کنند که سعی در فرار از آن را دارد و شاید در این مسیر بتواند صاحب خانواده‌ای مهربان شود که تابحال هرگز مزه آنرا نچشیده...
آنا از بیماری انزواطلبی رنج می برد و آنقدر ناتوان شده که وقتی سه جنایتکار به خانه اش وارد می شوند نمی تواند فرار کند.اما آنچه مزاحمان نمی توانند بفهمند اینست که بیماری او فقط روانی نیست…
یک مرد جوان که مشکلات زیادی دارد، به وسواس به دنبال اولین عشق زندگی اش می گردد و در این راه همه چیزش را به خطر می اندازد...
ریچل نوجوان پانزده ساله ای از یک جامعه بنیادگرا است.خانواده مذهبی اش او را به دلیل بارداری ناخواسته اش مواخذه می کنند و ...
یک دختر نوجوان که از زندگی با والدین الکلی اش خسته شده، از خانه می گریزد و با یک اسلحه به جاده میزند. او در راهش با «گلندا» آشنا می شود، زنی که این دختر را زیر بال و پر خودش می گیرد...
ده سال از ماجرای قتل‌های پیشین گذشته است. «سیدنی پرسکات» که با نوشتن کتابی از ماجراهایی که بر سرش گذشته بود، اکنون به زندگی طبیعی بازگشته، دوباره با «شبح چهره» روبرو می شود.
یک فروشنده مواد مخدر که در تمام عمر خود مشغول این کار بوده است بعد از مدتی متوجه میشود که دختر عموی او به قتل رسیده است و بهترین دوست او به جرم قتل او در بازاداشت است..
داستان این فیلم که در اواخر دهه 1970 رخ می دهد، از دید یک پسربچه 15 ساله روایت می شود، و به خطراتی که رویای آمریکایی در پی دارد می پردازد...
در میانه های رابطه پر فراز و نشیبش،یک مجری برنامه رادیویی از طریق تلفن با بزرگترین طرفدارش که پسری جوان است ارتباط برقرار می کند.اما وقتی سوالهایی درباره هویت پسر جوان به میان می آید زندگی مجری دچار آشوب می شود...
