داستان فیلم درباره یک سرباز هندی رسوا و شرمسار است که می خواهد با کشتن چند نفر، افتخار و عزت قدیم خود را بازگرداند...
یک دختر جوان با کمک گرفتن از یک جاسوس سعی دارد اتهاماتی که بر علیه اش به کار گرفته شده را پاک کند...
مردی که در سیرک کار می کرده و به خوبی تعلیم دیده است، سعی دارد برای گرفتن انتقام مرگ پدرش، به یک بانک فاسد در شیکاگو دستبرد بزند. دو مامور پلیس از بمبئی برای رسیدگی به این پرونده انتخاب می شوند...
فیلم بیان کننده سینمای هند در قالب چهار داستان کوتاه اما متفاوت می باشد...
«سامار آناند» بعد از از دست دادن دختر مورد علاقه اش در لندن، به عنوان یک متخصص در خنثی سازی بمب به ارتش هند می پیوندد. ۱۰ سال بعد او به لندن باز می گردد در حالی که بخاطر یک حادثه حافظه اش را از دست داده است...
یک دانشمند هندی مقیم ایرلند مظنون به فروش تکنلوژی سری ساخت نوعی موشک به پاکستان است. دولت هند یک مامور با نام «تایگر» ( سلمان خان ) را برای بررسی این موضوع به ایرلند می فرستد...
پدر یک پسر جوان در مقابل چشمان اون بی گناه اعدام می شود و بعد از ۱۵ سال اون برای انتقام به خانه برگشته است...
یک مرد جوان تلاش می کند زنی مناسب برای برادرش پیدا کند و ازدواجی برای او ترتیب دهد، اما خودش عاشق همان دختری می شود که برای برادرش پیدا کرده...
لاولی سینگ " سلمان خان " محافظیست که در کودکی آقای ساتراج جون مادرشو نجات داده است ، حالا جانه دختره ساتراج در خطر است ، لاولی هم میخواد دین خود را ادا کند ، در همین حین که مسئولیت حفاظت از جان دیویا " کارینا کاپور " دختر ساتراج را به عهده میگیرد با اتفاقاتی که رخ میدهد دیویا عاشق لاولی میشود ، ولی به خاطر سرسختی های لاولی ، دیویا نمیتواند به او چیزی در این مورد بگوید ....
داستان ۳ دوست که به تعطیلات می روند و این تعطیلات زندگی آنها را کاملا زیر و رو می کند و درگیر روابط و داستان های جدیدی می شوند و ...
