در دهه ۱۹۷۰، «اوم» (شاهرخ خان) که یک بازیگر بلند پرواز است به قتل می رسد. اما طولی نمی کشد که در عصر حاضر دوباره متولد می شود. او شروع می کند به تحقیق درباره ماجرای مرگش و همینطور پیدا کردن «شانتی»، عشق زندگی سابقش.
یک پسر و یک دختر به شهر کوچکی وارد می شوند. یکی برای تعطیلات و دیگری برای دیدن معشوقش به آنجا رفته اند. آنها روزهایی بسیار زیبا و رویاگونه را به هم می گذارند و...
داستان در مورد «پرم» تنها پسر خانواده ای هندی است، که حرفه ی اصلی اش کمک کردن به مردان برای رسیدن به زن دلخواه شان می باشد...
دانشجوی برتر کالج "آگاستیا" عاشق دختری زیبا به نام "پیا" است. وقتی"پیا" از او برای شرکت در مراسم رقص دعوت می کند، "آگاستیا" بسیار هیجان زده می شود اما وقتی متوجه می شود او به مرد دیگری علاقه مند است به شدت ضربه می خورد. سالها بعد او به ناسا رفته و وقتی متوجه می شود عشق قدیمی اش در حال جدا شدن است تصمیم می گیرد شانسش را دوباره امتحان کند و...
"کیشن" مردی مهم در دنیای مطبوعات با "کژال" زنی خانه دار که به همسر خود برای داشتن روابط مخفیانه مشکوک است، ازدواج می کند. "پوجا" همسر تاجر بزرگ بین المللی "پرم" است. "سانجانا" عاشق "سانی" عکاس وفادار "پرم" شده و با هم نامزد می شوند. اما وقتی این سه زوج با هم برخورد می کنند همه چیز پیچیده می شود...
"سامر" به شهر گوئا رفته و در آنجا عاشق "رانی" می رود.اما هم اتاقی جدید او "سانی" نقشه های دیگری برای او دارد...
رائول و بوجا زوج سالخورده اي هستند كه سالها با عشق زندگي كرده و در زندگي هيچ كم و كاستي براي فرزندانشان انجام نداده اند. به خاطر مشكلات مالي فرزندانشان خود را بازنشسته كرده و فرزندانشان تصميم ميگيرند انها را از هم جدا كرده و باعث رنجشش انها ميشوند...
وقتی بزهکاری به نام "رادهی موهان" عاشق دختری به نام "نیرجارا" می شود مشکلات بسیاری به وجود می آید و...
راج و پریا به تازگی با هم ازدواج کرده اند. پریا صاحب فرزند میشود اما با یک اتفاق غیر منتظره او فرزند خود را از دست میدهد و قادر به باردار شدن مجدد نیست و...
ویکی، یک تاجر، عاشق برادر کوچکترش پرم است که وقت خود را به تعقیب زنان می گذراند. خانواده احساس می کنند که منشی سپنا همسر خوبی برای ویکی خواهد بود، اما او در حال حاضر عاشق پریم است.
