دختر نوجوانی مبتلا به لوسمی، برای نجات جانش، به دنبال پدر جدا شدهاش است که تنها اهداکننده مغز استخوان مطابق او است ، می رود . او با همراهی یکی از همبیماران خود، سفری را آغاز میکند...
میرتا 19 ساله بر اثر مصرف بیش از حد مواد مخدر به همراه معشوقش رابین جان خود را از دست می دهد. او سپس به تنهایی نجات پیدا می کند و متوجه می شود که برای ادامه زندگی باید انسان های زنده را بخورد.