فرانکی 9 ساله به همراه مادر خود از زمانی که به یاد می آورد در حال جابجا شدن از شهری به شهر دیگر بودند.مادر او برای محافظت از فرانکی ناشنوا حقیقت را که از پدر خود در حال فرار هستند را از او مخفی کرده است...
"جو" جوانی ولگرد در کرجی "لس" و همسرش "الا" که بین گلاسکو و ادیبنورگ در حال حرکت است کاری به دست می آورد.روزی آنها جسد زنی جوان را که روی آب شناور بود پیدا می کنند.اما به نظر می رسد "جو" بیشتر از چیزی که تظاهر می کند می داند...